ترسیم افق آینده صندوقهای بازنشستگی/ مخالف تصمیمات پوپولیستی و هیجانی در صندوقها هستیم
عدالت شغلی با راهبردهای ششگانه وزارت تعاون تقویت میشود
پیگیری مشکلات دارویی مراکز درمان سوءمصرف مواد
جزئیات جدید از حادثه آتش سوزی شهرک صنعتی دولتآباد
مشاهده ۶ یوزپلنگ آسیایی در پناهگاه حیاتوحش میاندشت
حافظان جنگلهاییم اما حقوق ۱۳ تا ۲۰ میلیون تومانی را با تاخیر میگیریم!
در یک واحد تولیدی در حال نصب ماشین آلات، در ساعت غیر اداری، کارگر از محل اسکان خود از محوطه خارج شده و تنها وارد سالن تولید شده و از پنجره طبقه دوم از ارتفاع 12 متری سطح زمین به دلیل نامعلومی سقوط و فوت می نماید .
در حین عملیات جوشكاری لوله در یك واحد در حال نصب ماشین آلات خمیركاغذ از كاغذ های باطله، جوشكار به درون مخزن بتنی خالی خمیر سقوط نمود كه در اثر ضربه مغزی منجر به فوت فرد می گردد.
پالایشگاه شیراز برای پروژه ساخت و نصب مخازن، اقدام به برگزاری مناقصه میکنه و پس از طی مراحل قانونی، شرکت برنده مشخص میشه و از اوایل مهر سال ۱۴۰۰ هم، پروژه را شروع میکنه. شرکت پیمانکار پس از ساخت و نصب بدنه مخزن، اجرای سقف ثابت مخزن رو شروع میکنه.
اول صبح ایرج، کارگر بنا، میره پیش سرپرست کارگاه که ازش مرخصی بگیره. همکاراش گفتن سه ماه مرخصی نرفته و خانواده اش را ندیده. پروژه عقب بود و به سختی به کارگران مرخصی می دادند.
کارگاه صحافی آقای حشمتی، مدتی پیش دچار حریق شده بود و دوده و ضایعات ناشی از اون، مدتی بر در و دیوار کارگاه نشسته بود. چند وقتی که از این حادثه تلخ میگذره، آقای حشمتی تصمیم میگیره که دوباره کارگاه رو راه بندازه.
در دنیای مدرن، ساخت و ساز یکی از صنایع حیاتی و پررونق محسوب میشه که در عین حال با خطرات زیادی هم همراهه. یکی از مهمترین مسائل در این صنعت، حفظ ایمنی کارگران و جلوگیری از حوادث ناشی از سقوط از ارتفاعه. حوادثی که میتونه نه تنها جان انسان ها را به خطر بندازه، بلکه خسارات مالی و قانونی سنگینی هم به بار بیاره.
داستان امروز روایت مردیه که سالها روی سازههای عظیم سدها کار کرده و هیچگاه تصور نمیکرد یک لحظه غفلت، سرنوشت اون رو تغییر بده. آقای حشمت گودرزی، ۴۵ ساله، یکی از ماهرترین نصابهای داربست در صنعت سدسازی بود. سرعت و دقتش در کار زبانزد همه بود. هرگز نیازی به اجرای دستورالعمل های ایمنی احساس نمی کرد. زیرا خودش را، کاملا مسلط بر شرایط کار میدونست.
خورشید آرام آرام در آسمان به اوج خود میرسید و نور طلایی آن بر سطح ساختمان نیمه تمام میتابید. صدای چکشها و ابزارهای کارگران در میان هیاهوی شهر گم شده بود. این پروژه، تحت فشار زمانی برای تکمیل سریع قرار داشت.
اوایل پاییز سال ۱۴۰۳، بر اساس نظر تیم مدیریتی کارخانه، تصمیم گرفته شد تعدادی از کارکنان، شغلشون تغییر کنه که یکی از این جابجایی های شغلی، برای آقا رامین اتفاق میافته.
سیستم سرمایشی و گرمایشی کارخانه از شرایط مناسبی برخوردار بود. اما هیترهای سقفی از کار افتاده بود و هوا که مقداری سردتر شد، به دنبال اعتراض کارگرا، مدیر کارخانه دستور میده تا بچههای فنی و تاسیسات، برن سراغ این هیترها تا سریعتر سرویس شون کنند.