کل 26835
4

زلزله رودبار و منجیل (۱۳۶۹)

  • کد خبر : 81679
  • 31 خرداد 1403 - 20:13
زلزله رودبار و منجیل (۱۳۶۹)

زمین‌لرزه ۱۳۶۹ رودبار و منجیل

زمین‌لرزه رودبار و منجیل در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد به وقت ایران یعنی در آغازین لحظات ورود به روز پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۹ (برابر با ۲۰ ژوئن ۱۹۹۰ در ساعت ۲۱ به وقت گرینویچ) در فاصله حدود ۱۶ کیلومتری رودبار به مرکزیت روستای پاکده و روستاهای تابعه در استان گیلان بروز نمود و تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری از مرکز زمین‌لرزه موجب خسارات جانی و مالی فراوان گردید. ارتعاشات حاصل از امواج لرزه‌ای در استان گیلان و در بخش‌هایی از استان‌های زنجان، اردبیل، آذربایجان شرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان، قزوین (الموت غربی) و کردستان به مدت حدود ۶۰ ثانیه احساس گردید و موجب وحشت عمومی شد. این زمین‌لرزه در یک منطقه پرتراکم از نظر جمعیت اتفاق افتاد، به‌طوری‌که علاوه بر روستاهای موجود در منطقه چندین شهر مهم کشور نیز تحت تأثیر آن قرار گرفتند. کانون زلزله در عمق ۱۹ کیلومتری زمین اعلام شد هرچند که به دلیل نبود تجهیزات کافی در آن زمان امکان خطا در تخمین عمق زمین لرزه وجود داشته همان‌طور که در اعلام کانون زمین لرزه مرتکب خطا شده و کانون آن را رشت و دیلمان اعلام کردند. در این زمین لرزه علاوه بر حدود ۳۷٬۰۰۰ نفر که جان خود را از دست دادند، بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شده و خسارات عمده‌ای به تأسیسات و اماکن عمومی در استان‌ گیلان که متأثر از این زمین‌لرزه بودند، وارد آمد و حدود ۵۰۰٬۰۰۰ تن نیز بی‌خانمان شدند. شدت زلزله به حدی بود که بر اثر حرکت گسلها حداقل ۴ روستا به طور کامل و با ساکنانش ناپدید شدند.

جایگاه زمین‌ساخت و تاریخچه لرزه‌خیزی منطقه

از نظر زمین‌ساخت صفحه‌ای محل رویداد زمین‌لرزه در رشته کوه‌های البرز در شمال غرب ایران قرار داشت. رشته‌کوه‌های البرز از یک ناحیه کمانی شکل باریک با طاقدیسها و ناودیسهای موازی تشکیل شده که مرز جنوبی تحدب پهناور دریای خزر را تشکیل می‌دهد. این ناحیه در شمال با بلوک خزر و در جنوب با پهنه ایران مرکزی مواجه است. در بخش غربی این ناحیه محور ساختارهای زمین‌شناسی دارای یک روند شمال‌غربی-جنوب‌شرقی بوده که تقریباً با بخش شمالی کمربند چین خورده فعال زاگرس موازی است. از سوی دیگر در بخش شرقی منطقه البرز روند محور ساختارهای زمین‌شناسی تقریباً شمال‌شرقی-جنوب‌غربی و به موازات گسل کویر بزرگ (درونه) می‌باشد. در پهنهٔ لرزه زمین‌ساختی البرز به ویژه در منطقه زلزله زده گسلهای مهم، عموماً روند خاوری ـ باختری با اندکی تمایل به سوی شمال باختری دارند و اکثراً از نوع گسل‌های فشاری می‌باشند. این ایالت از نظر لرزه‌خیری یکی از جنبانترین ایالت‌های ایران بوده و در گذشته زمین‌لرزه‌های بزرگی در آن روی داده‌است که استان‌های گیلان و مازندران را متأثر ساخته‌است. مهم‌ترین گسل‌های شناخته شده آن منطقه عبارت‌اند از:

  1. گسل شمال البرز با روند شمال غرب ـ جنوب شرق با شیب زیاد به سمت جنوب غرب.
  2. گسل لاهیجان با روند شمال شرق ـ جنوب غرب.
  3. گسل ماسوله با روند شمال غرب ـ جنوب شرق.
  4. گسل رودبار با روند شرق ـ غرب با شیب زیاد به سمت شمال.
  5. گسل کولور با روند شمال غرب ـ جنوب شرق.
  6. گسل آستارا با روند شمال ـ جنوب.

آمار داده‌های لرزه‌ای دستگاهی (یکصد سال اخیر) و تاریخی نشان می‌دهد که این ناحیه از توان لرزه خیزی بالایی برخوردار بوده و مطابق نقشه خطر زمین لرزه ایران (مانوئل بربریان ۱۹۷۷) این ناحیه در منطقه تخریب متوسط تا زیاد قرار دارد.

زلزله رودبار و منجیل

تصویری از زمین لرزه رودبار و منجیل

کشته‌ها و خرابی‌ها

زلزله ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ رودبار-منجیل به بزرگی ۷٫۴ در ساعت ۲۱:۰۰ به وقت گرینویچ و سی دقیقه بامداد به وقت محلی رخ داد و شهرهای رودبار، منجیل، لوشان و ۷۰۰ روستای اطراف را به نابودی کشاند و به ۳۰۰ روستای دیگر خسارت عمده وارد نمود و بر اثر حرکت گسل های فعال ۴ روستا مانند روستای باکلور در استان زنجان و دولت آباد در رودبار به طور کامل محو شدند.

کانون ژرفی زمین‌لرزه مذکور حدود ۱۹ کیلومتری از سطح زمین بود و بر اثر آن یکصد هزار خانه خشتی و گلی با خاک یکسان شدند یا متحمل خسارات عمده گردیدند و بیش از سی و پنج هزار کشته، شصت‌هزار زخمی و پانصدهزار بی‌خانمان آن را در لیست مرگبارترین ۱۰ زلزله جهان در صد سال گذشته قرار می‌دهد. چند ساعت پس از وقوع زمین لرزه اصلی چندین پس‌لرزه به وقوع پیوست که بزرگی موج لرزه‌ای آن‌ها بیش از ۵ بود. بزرگترین پس‌لرزه حدود ۱۲ ساعت پس از وقوع زمین‌لرزه اصلی اتفاق افتاد، که بزرگی آن Mb=۶ گزارش گردید. پس از نصب شبکه لرزه‌نگاری صحرایی مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران روزانه حدود چند صد پس‌لرزه ثبت می‌گردید که بزرگی آن‌ها در مواردی از ۵ تجاوز می‌نمود. عمق اکثر این پس‌لرزه‌ها بین ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر متغیر گزارش شده‌است. این زمین‌لرزه به لحاظ وسعت و شدت از زلزله‌های بی‌سابقه این منطقه در طی سدهٔ اخیر بود که مناطق وسیعی از استان‌های تهران، گیلان، آذربایجان شرقی، مرکزی، زنجان، همدان، مازندران، سمنان و شهرهایی از قبیل رشت، لاهیجان، رودسر، لنگرود، آستانه اشرفیه، تنکابن، سراب، اردبیل، مشکین‌شهر، کرج و شهرک‌های اطراف بروجرد محور قزوین-رشت و روستاهای رودبار الموت طالقان، فیروزکوه مهدی‌شهر، شهمیرزاد، زیراب، بوئین زهرا و ده‌ها شهر و روستای دیگر را به لرزه درآورد. وقوع این زمین‌لرزه در تهران نیز باعث وحشت زیاد مردم شد و بسیاری را از خواب بیدار نمود، لیکن آثاری از ریزش منازل یا تلفات انسانی مشاهده نگردید. برخی از مطبوعات گزارش دادند که تعدادی از منازل مسکونی قدیمی تهران واقع در محلات جنوبی شهر آسیب‌های جزئی دیده‌اند. شدت زمین‌لرزه در تهران ۵ درجه در مقیاس مرکالی تخمین زده شده‌است. زمین‌لرزه شهر تبریز را به لرزه درآورد، در شهر خلخال از شدت بیشتری برخوردار بود و باعث ریزش تعدادی از ساختمان‌ها و وارد آمدن خسارات مالی شد. در شهر سراب باعث ریزش برج کوره آجرپزی ملی و چندین دیوار در نقاط مختلف شهر شد ولی در میانه و بروجرد گرچه احساس گردید لیکن تلفات جانی در برنداشت. شهر قزوین و بخش‌های تابعه آن به شدت لرزیدند که شکسته‌شدن شیشه‌های منازل و تخریب بعضی از خانه‌های مسکونی را بدنبال داشت و تعدادی مجروح نیز به جای گذاشت، لیکن خسارات مالی و تلفات جانی این زلزله در بخش‌ها و روستاهای کوهین، طارم سفلی، محور قزوین-رشت و نیز روستاهای رودبار الموت شدت بیشتری داشت.

در نخستین ساعات پس از زمین‌لرزه تعداد تلفات در روستای هیر از بخش الموت حدود ۵۰ نفر کشته شدند همچنین در روستای ازگنین سفلی از توابع بخش الموت غربی ۱۲ نفر کشته شدند.ومجموع کشته ها در بخش الموت غربی حدود ۲۰۰نفر شد. و در کوهین و روستاهای حومه آن در بخش قاقازان ۱۶۰ کشته گزارش گردید. در استان زنجان دو روستای آب بر و ده شیر که زمین‌لرزه در آن‌ها شدت بیشتری داشته به کلی تخریب شدند و تعداد زیادی کشته و مجروح شدند. اکثر روستاهای طالقان دچار خسارات مالی زیادی شده و دام‌های زیادی از بین رفتند و شمار زیادی منازل مسکونی ویران گردیدند.در استان گیلان شهرهای رشت، رودبار، آستانه اشرفیه، لاهیجان، منجیل، لوشان و صومعه‌سرا در جریان زمین لرزه بیشترین خسارات را دیدند. در این حادثه به بسیاری از منازل مسکونی تجاری، دولتی و راه‌ها و پل‌ها آسیب شدید وارد گردید. منبع بزرگ تأمین آب شرب رشت-انزلی و تعدادی ساختمان و آپارتمان مسکونی ۷ و ۸ طبقه با خاک یکسان شد و تعدادی کشته و مجروح گردیدند. در آستانه اشرفیه منبع آب آشامیدنی شهر به کلی ویران و ده‌ها خانه در اثر پدیده روانگرایی خاک تخریب گردیدند. وقوع زمین لرزه در مناطقی از شهرستان فومن موجب خسارات و تلفات فراوان جانی و مالی شد و در روستاهای ماسوله و نصیر محله زمین‌لرزه ده‌ها خانه را ویران و ده‌ها تن را کشت. شهرهای منجیل و لوشان نیز از شهرهای دیگری بودند که به‌شدت تخریب شدند.

در شهر منجیل اکثر ساختمان‌ها ویران شدند و صدها کشته برجای ماند. سد منجیل در جریان زمین‌لرزه بشدت آسیب دید، به‌طوری‌که دریاچه پشت سد تا پایان مرحله بازسازی به‌طور کامل تخلیه شد. در تونل‌های محور منجیل ـ رودبار شکستگی‌های بزرگ و چپ گرد به وجود آمد و مبادی ورودی تونل‌های به علت ریزش کوه تخریب گردیدند. شهرک هرزویل در شمال غرب شهر منجیل به علت پایداری ساختمان‌های مسکونی از تلفات کمتری برخوردار بود، لیکن روستاهای هرزویل به علت لغزش کوه به کلی ویران گردیدند.

شهر رودبار در مقایسه با شهر منجیل از شدت تخریب کمتری برخوردار بود، لیکن به اکثر ساختمان‌ها آسیب شدید وارد آمد. در کیلومتر ۲۵ جاده رشت-رودبار جاده در اثر ریزش سنگ‌های عظیم مسدود گردید. شدت زمین‌لرزه در ناحیه رودبار-منجیل حدود ۹ درجه در مقیاس مرکالی تخمین زده شده‌است. در شهر گنجه کارخانه کفش و چرم گنجه به‌کلی ویران گردید و خسارات زیادی به شهر وارد شد. خسارات ناشی از زمین‌لرزه در ناحیه امامزاده هاشم جزئی بود و آثار حاصل از زمین‌لرزه در این منطقه کمتر به چشم می‌خورد ولی با نزدیک شدن به شهر رشت آثار تخریب تا اندازه‌ای بارزتر بود.

زمین لرزه رودبار و منجیل

دلایل بالارفتن تلفات انسانی

زمان رخداد زلزله بسیاری از مردم استان گیلان به‌خصوص جوانان در دقایقی پس از ساعت ۲۴ پنجشنبه سرگرم تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا بودند که زمین به یکباره لرزید و این‌چنین بود که به دلیل بیدار بودن، بسیاری از جوانان توانستند به‌هنگام وقوع فاجعه از منازل بگریزند و زیر آوار نمانند. اما علت بالا بودن خسارات جانی در زلزله منجیل درحقیقت، خطا در اعلام کانون زلزله بود چراکه در آن زمان به دلیل محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری، کانون زلزله منطقه دیلمان در استان گیلان اعلام شد و از این رو زمان طلایی برای امدادرسانی به مناطقی که خسارات جدی بدن‌ها وارد شده بود از دست رفت چراکه این زمان طلایی برای نجات آسیب دیدگان در زلزله ۲۴ تا ۷۲ ساعت است.علیرغم تلاش تیم کادر درمان به سرپرستی دکتر عنایت الله رحیمیان وحجم بالای تخریب و تلفات تعدادی زیادی از مردم جان خودرا از دست دادند.

ضعف در اطلاع‌رسانی

دلیل خطا در اعلام مرکز زمین‌لرزه محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری در آن زمان اعلام شد. همچنین به دلیل آسیب دیدن راه‌های مواصلاتی و مسدود شدن برخی تونل‌ها، عملیات امدادرسانی به این مناطق با تأخیر آغاز شد.

پیامدهای پس‌آیند

زلزله ویرانگر رودبار با همه پیامدهای فاجعه‌باری که داشت، منشأ اثر اتفاقات مهمی در کشور گردید.

تحول در نظام مهندسی کشور

زلزله رودبار و طارم بی تردید تأثیرگذارترین زلزله در زمینه ساخت و ساز اصولی و مقاوم‌سازی در برابر زلزله و حوادث طبیعی بود و نقطه عطفی در مطالعات زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله در ایران شد، به‌طوری‌که مطالعه زمین‌لرزه بخشی از سرفصل‌های دروس زلزله‌شناسی مهندسی و همچنین پهنه‌بندی خطر زلزله را به خود اختصاص داده و هر ساله دانشجویانی برای بازدید از پهنه رو مرکز مهلرزه‌ای زلزله رودبار و درس‌هایی که باید از این زلزله آموخت به منطقه رودبار و منجیل می‌روند. دکتر علی بیت‌الهی، مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن با یادآوری مصائب فاجعه‌بار زلزله ۳۱ خرداد رودبار و منجیل در مصاحبه‌ای گفت: این زلزله چنان تأثیرگذار بود که می‌توان گفت، بعد از آن رویداد بود که ستاد مدیریت بحران وزارت کشور شکل گرفت، سازمان نظام مهندسی تأسیس شد، آیین‌نامه‌های ساخت و ساز مقاوم در کشور تدوین شد و مراکز پژوهشی مرتبط با زلزله بسط و توسعه یافتند.

از دیگر دستاوردهای مهم این واقعه برای جامعه علمی وفنی کشور می‌توان به تشکیل نخستین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی مرتبط با زلزله، تدوین آئین‌نامه‌ها و مقررات ملی ساختمان واستاندارها اشاره نمود.

رخداد زمین‌لرزه رودبار همچنین سبب شد که با کمک بانک جهانی شبکهٔ شتاب‌نگاری مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن تجهیز و توسعه یابد.همچنین شهر رازمیان مرکزیت الموت غربی پس از زمین لرزه تمامی ساختمان ها نوسازی شد و بافت روستایی به شهر تبدیل گردید.

حامیان سلامت و ایمنی نیروی کار

گام اول سازوکار مدیریت بحران پس از زلزله رودبار برداشته شد

مرتضی اکبرپور، معاون پیشین سازمان مدیریت بحران کشور که در زمان وقوع زلزله رودبار در ستاد حوادث غیرمترقبه ریاست جمهوری حضور داشت،  درباره این زلزله و نحوه مدیریت بحران آن می‌گوید: «پس از وقوع زلزله در رودبار و منجیل ستادی به ریاست استاندار گیلان و با حضور مدیران دستگاه‌های اجرایی، خدماتی و درمانی در محل استانداری تشکیل و کمک و امدادرسانی در مناطق آسیب دیده آغاز شد. خسارات زیادی از این زلزله برجا مانده و نیاز به کمک‌های ملی و حتی بین‌المللی وجود داشت. چندین روستا به طورکامل تخریب شده بود، امکان تردد از جاده‌ها وجود نداشت و معلوم نبود که چند نفر در زیرآوار مانده یا کشته شده‌اند. ابعاد حادثه آنقدر گسترده بود که مسئولان کشوری و لشکری را به سمت محل وقوع زمین لرزه کشاند.»

او با بیان اینکه اولین اقدامات برای تشکیل ساختاری برای رسیدگی به حوادث غیرمترقبه و امور مربوط به مدیریت بحران پس از زلزله رودبار و منجیل انجام شد، می‌گوید: «پس از وقوع این زلزله بود که تصمیم به تاسیس سازمان دفاع غیر نظامی گرفته شد. سازمانی که هدف از تاسیس آن جلوگیری از خسارات ناشی از حوادث غیر مترقبه، بود. شاید ایده تاسیس این سازمان را امروز بتوان در سازمان مدیریت بحران کشور و همچنین سازمان پدافند غیرعامل مشاهده کرد. از وظایفی که آن زمان برای تاسیس این سازمان در نظرگرفته شده بود امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه طبیعی از قبیل زلزله و سیل بود و قرار شد تا وظیفه و کار این سازمان سازماندهی و متمرکز کردن واحدهای امداد و کمک‌رسانی در چارچوب سازمان دفاع غیر نظامی باشد.»

اکبرپور درباره اینکه هنگام وقوع زلزله رودبار و منجیل مسئولیت هماهنگی دستگاه‌های امدادی بر عهده چه سازمانی بود، گفت:‌ «آن زمان ستاد حوادث غیرمترقبه ریاست جمهوری وجود داشت که من هم به آنجا مامور شده بودم، مسئولیت این ستاد بر عهده معاون اجرایی رئیس جمهوری بود که در آن زمان دکتر حمید میرزاده  این سمت را برعهده داشت. این ستاد گزارش‌هایی را به شکل مستقیم به رئیس جمهوری و مقامات کشوری نیز ارائه می‌کرد. حتی خاطرم هست که با توجه به قطع بودن سیستم مخابرات و با توجه به اینکه درآن زمان تلفن همراه وارد کشور نشده بود، ما یک خط ویژه بین ستاد و استانداری داشتیم و به شکل مستقیم گزارش‌ها را ارائه و اقدام به دریافت کمک می‌کردیم. به نظر من تجربه این ستاد را می‌توان به نوعی مقدمه تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور دانست. البته با تاسیس سازمان پدافندغیرعامل بخشی از مسئولیت آن ستاد نیز به این سازمان واگذار شده است.»

این کارشناس ارشد مدیریت بحران ادامه می‌دهد: «به عنوان مثال در ستاد حوادث غیرمترقبه، کمیته‌ای به نام کمیته کاهش اثرات بلایای طبیعی ایجاد شد که سازوکاری مشابه مدیریت بحران اما با اختیارات کم‌تر داشت. حتی لوگوی امروز سازمان مدیریت بحران کشور نیز برگرفته از لوگوی همین کمیته است. در این کمیته ۹ کارگروه هم داشتیم که مثلا یکی در مورد ساخت و ساز بود، دیگری در مورد سیل و … بودند. این کارگروه‌ها هم بعدها در سازمان مدیریت بحران کشور ایجاد شد. به همین دلیل هم من معتقدم که گرچه سازمانی تحت عنوان مدیریت بحران پس از زلزله بم ایجاد شد، اما در واقع ایجاد سازوکاری مانند مدیریت بحران بعد از زلزله رودبار و منجیل ایجاد شده و تنها بعد از زلزله بم ساختاری قانونمند و عنوانی مناسب برای آن انتخاب شد.»

تصویری از زمین لرزه رودبار و منجیل

زلزله رودبار و ساختمان‌های ضدزلزله!

اکبرپور اما آیین نامه ۲۸۰۰ را که امروز تحت عنوان آئین‌نامه طراحی ساختمان‌ها در برابر زلزله شناخته می‌شود، مهم‌ترین دستاورد و تجربه زلزله رودبار و منجیل برای کشور می‌داند و می‌گوید: «تا قبل از این زلزله ما دستورالعمل ویژه و مشخصی برای ساخت و ساز ایمن در برابر زلزله نداشتیم. حتی شکل امروزی سازمان نظام مهندسی نیز بعد از این اتفاق به وجود آمد. آیین نامه ۲۸۰۰در واقع مقاوم سازی را به عنوان دستورکار و اولویت نخست برای ساختمان‌ها تعریف کرده و به شکل سراسری ابلاغ کرد. پس از این آیین‌نامه بود که همه ساخت و سازها در چارچوب ایین نامه ۲۸۰۰ انجام شد و به نظرم تا حد زیادی هم موفق بود. حالا بگذریم که در برخی از موارد نظارت کافی وجود نداشت و خلاهایی هم مشاهده شد، اما در مجموع این مقررات تاثیر زیادی در افزایش ایمنی ساخت و سازها داشت.»

معاون پیشین سازمان مدیریت بحران کشور، در پاسخ به اینکه اگر این مقررات کافی بود، چرا زلزله‌ بم چنین خساراتی برجای گذاشت، پاسخ می‌دهد: «زلزله بم در سال ۱۳۸۲ رخ داد، یعنی حدود ۱۳ سال بعد از زلزله رودبار و منجیل، اما عمر ساختمان‌ها در این شهر عمدتا بیشتر از ۱۳ سال و حتی خشتی و گلی بود. پس یعنی عمده ساختمان‌های فروریخته در این زلزله قبل از تصویب و ابلاغ این آئین‌نامه ساخته شده بود. کما اینکه همین حالا هم در تهران ساختمان‌هایی وجود دارد که در دهه ۵۰ و ۴۰ ساخته شده و نباید انتظار داشته باشیم که چرا مقررات ملی ساختمان و آئین‌نامه ۲۸۰۰ در آن رعایت نشده است. اتفاقا در زلزله بم هم ساختمان‌هایی وجود داشت که به تازگی ساخته شده و خسارتی کمتری دیده بودند. ضمن اینکه در مجموع هم منکر برخی کوتاهی‌ها و عدم نظارت‌ها نیستم و این فرآیند به مرور کامل شد. به طور کلی می‌توان گفت که اصطلاح ضدزلزله در میان مردم که برای برخی از ساختمان‌ها به‌کار گرفته می‌شود، بعد از این آئین‌نامه باب شد. البته ضدزلزله اصطلاح درستی نیست و حتی در ژاپن هم ممکن است ساختمانی بر اثر زلزله فروبریزد.»

وی ادامه می‌دهد: «در آن زمان این آیین نامه بسیار مترقی بود اما در مرحله اجرا ان طور که باید اهتمام ویژه برای آن قائل نشدند و به اصطلاح اراده عمومی و ملی پای کار نیامد و پس از مدتی حساسیت‌هایی که پس از زلزله ایجاد شده بود هم از بین رفت و شرایط به وضعیت قبلی بازگشت. این آیین نامه می‌توانست نقطه آغازین ساخت و ساز اصولی در ساختمان و ابنیه‌ها باشد که متاسفانه به طور کامل انجام نشد. درس‌های آموخته از این زلزله این بود که ساختمان ها باید از ابتدا به صورت مقاوم ساخته شوند. چندسال بعد موج توجه به زلزله در کشور هم فرونشست تا اینکه با زلزله بم دوباره توجه به ایمنی ساخت و ساز و آمادگی در برابر زلزله مورد توجه واقع و حتی منجر به تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور هم شد.»

مشارکت مردم و تشکل‌ها؛ گام سوم مدیریت بحران

این کارشناس ارشد مدیریت بحران با بیان اینکه در زلزله رودبار گام اول مدیریت بحران با توجه به ایمن‌سازی برداشته شد، اضافه می‌کند: «در زلزله بم گام دوم این فرآیند با نظام‌مند شدن و ایجاد ساختار مدیریت بحران برداشته شد وحالا بهتر است پیش از آنکه حادثه هولناک دیگری رخ دهد، گام سوم این فرآیند برداشته شود. گام سوم شاید مهم‌ترین گام باشد و آن فرهنگ‌سازی و مردمی شدن مدیریت بحران است. حالا به نطرم به اندازه کافی قانون و مقررات در مورد ساخت و ساز و مدیریت بحران داریم و وقت آن رسیده که برای اجرای درست این قوانین مطالبه گری درستی از سوی تشکل‌ها و نهادهای مردمی انجام شود. همچنین لازم است که فرهنگ ایمنی مردم و باور آنان به این اصل مهم که وقوع زلزله را باور کنند، ارتقا پیدا کند. لازم داریم تا آموزش‌ها در مورد زلزله و مدیریت بحران وارد مدارس و حتی مهدهای کودک شود و متناسب با سن افراد آموزش‌هایی به آنان داده شود، نباید اینطور باشد که اگر خدای نکرده زلزله‌ای رخ داد، مردم هاج و واج یکدیگر را نگاه کرده و ندانند که چه کاری درست است، این‌ها باید از طریق آموزش انجام شود تا مردم هم به وظایف خود در هنگام بحران آگاه شوند و هم به وظایفی که دولت در قبالشان دارد، آگاه باشند.»

استفاده از تجربیات زلزله رودبار در امدادونجات زلزله بم

محمدحسن قوسیان، دبیرکل پیشین جمعیت هلال احمر که در زمان وقوع زلزله رودبار به عنوان امدادگر در مناطق زلزله زده حضور داشت، درباره تفاوت‌های امدادونجات در زلزله رودبار و زلزله‌های امروزی  می‌گوید: «اولین زلزله‌ای که در خاطر من مانده، زلزله طبس است. من اصالتا اهل طبس هستم و در خاطرم هست که آن زلزله با شهرمان چه کرد. وضعیت امدادونجات چطور بود و … در زلزله رودبار هم من به عنوان امدادگر از طرف دانشگاه تهران به مناطق زلزله زده اعزام شدم. سرعت امدادونجات به اندازه امروز و حتی به اندازه سرعت امدادونجات در زلزله‌ای مانند بم نبود. حدود دو هفته ما درگیر خارج کردن اجساد از زیر آوار بودیم که زمان طولانی محسوب می‌شود. می‌توان گفت که استفاده از تجربیات زلزله رودبار سبب شد تا در زلزله بم که تقریبا همان شدت را دارا بود، عملیات جستجو و نجات زودتر و بهتر انجام شود. »

قوسیان ادامه می‌دهد: «البته نباید مواردی مانند موقعیت جفرافیایی و …را هم نادیده بگیریم، اما من معتقدم که اگر تجربیات زلزله رودبار وجود نداشت، امدادرسانی در بم دشوارتر بود. کمااینکه درس‌آموخته‌های بم نیز کمک بسیاری به ما کرد تا در حوادثی مانند زلزله سرپل ذهاب و … با سرعت بیشتری امدادرسانی کنیم. ما در هنگام وقوع زلزله رودبار تجهیزات خودرویی و مکانیکی کمتری هم داشتیم و پس از این زلزله بود که نیاز به داشتن تجهیزات امدادونجات بیشتر مطرح شد و این تجهیزات نیز به مرور تامین شد.»

دبیرکل پیشین جمعیت هلال احمر زون‌بندی مناطق متاثر از زلزله را یکی‌دیگر از تجربیات در زلزله رودبار دانسته و می‌گوید: «ما در زلزله رودبار شهر را به چندین منطقه تقسیم کرده و کار امدادونجات را انجام دادیم، این الگو در زلزله بم و دیگر حوادث پس از آن هم تکرار شد و الگوی درست و موفقی بود. در مجموع معتقدم که تجربیاتی که از امدادونجات در زلزله رودبار به دست آمد به مرور تکمیل شده و به امروز رسیده است. امانباید فراموش کنیم که هر لحظه ممکن است زمین در هر نقطه‌ای زیرپایمان بلرزد و همه ما باید برای مواجهه با آن آماده باشیم.»

یکی از اعضای تیم امداد و نجت بین المللی در تصویری از زمین لرزه رودبار و منجیل

یکی از اعضای گروه امداد و نجات بین المللی در حال استفاده از SOND (Orbiphone) برای جستجوی بازماندگان

به سلامت روان در بحران‌ها توجه نمی‌شود

فاطمه بابایی، روانشناس معتقد است که هرچه پس از زلزله‌های مختلف به موضوع قوانین و ایمن‌سازی و امدادونجات توجه شده، مساله سلامت روان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. او می‌گوید: «موضوع سلامت روان بسیار جدی و حائز اهمیت است. اما متاسفانه توجه لازم به آن نشده و این مساله مهم مغفول مانده است. درسال‌های اخیر وبعد از زلزله در ورزقان البته جمعیت هلال احمر، سازمان بهزیستی و … تیم‌هایی را تشکیل داده و به موضوع ورود کردند اما این سطح از مداخله نیز تنها محدود به یکی دو ماه پس از حادثه بوده و واقعیت این است که از سوی افراد متخصص نیز انجام نشد. لازم است مدیریت بحران یا هر نهاد دیگری متولی جدی سلامت روان در مناطق حادثه‌دیده شده و تا مدت‌ها نسبت به غربالگری افراد در معرض آسیب‌های روانی، افسردگی و … اقدام کرده و به شکل رایگان برای درمان آنان مداخله کند.»

وی ادامه می‌دهد: «مردم ما مردم نوع دوستی هستند و در شرایط سخت به یکدیگر کمک بسیاری می‌کنند. اما باید بپذیریم که مداخلات در حوزه روان نیز امری تخصصی است و همانطور که جراحی قلب را به هرفردی نمی‌سپاریم، نباید انتظار داشته باشیم که هر فردی هم می‌تواند در حوزه روان مداخله کند. ما نیازمند حضور نیروهای متخصص در این مناطق هستیم. چرا که از نظر من نیمه پنهان امدادرسانی در هر حادثه‌ای رسیدگی به روح و روان حادثه‌دیدگان است. مثلا یک نفر تمام اعضای خود را از دست داده و یک جا ۱۰ نفر از اعضای خانواده خود را از دست داده است. اینکه افراد بتوانند درک کنند که این فرد چه حس و حالی دارد بسیار کار سختی است که حتماباید از سوی افراد متخصص انجام شود.»

این روانشناس می‌افزاید: «پیشنهاد مشخص این است که یک نهاد مانند وزارت بهداشت متولی سلامت روان در مناطق حادثه‌دیده مانند همین مناطق زلزله‌زده شود. در آنجا پژوهش‌هایی در خصوص سلامت روان افراد ایجاد و افراد دارای اختلالات روحی و روانی یا افراد در معرض این اختلالات شناسایی شود. نتایج پژوهش‌ها می‌تواند در بحران‌ها و حوادث دیگر کارساز بوده و چشم‌انداز درستی از آسیب‌های روحی و روانی را به مسئولان امر ارائه دهد. همچنین غربالگری و شناسایی به موقع افراد آسیب‌دیده یا در معرض آسیب نیز می‌تواند از پیامدهای بعدی و بلند مدت روحی در افراد که حتی می‌تواند پیامدهای اجتماعی نیز درپی داشته باشد جلوگیری کند. اما تاکید می‌کنم که این مداخله روانی باید دراز مدت بوده و حتی چندین سال ادامه داشته باشد.

بازتاب فرهنگی

کارگردان نامدار ایرانی، عباس کیارستمی پیشتر فیلم خانهٔ دوست کجاست؟ را در روستای کوکر ساخته بود. پس از شنیدن خبر زلزله کیارستمی به منطقه رفت تا از دو شخصیت اصلی داستان (احمد و بابک احمدپور) و سلامتی آن‌ها جویا شده و کسب خبر کند. در همان‌جا بود که ایدهٔ ساخت فیلم زندگی و دیگر هیچ در ذهن او نقش بست و چنین شد که این فیلم که موضوعش بازماندگان این زلزله و امید به زندگیست ساخته شد. بعدها با ساخته شدن فیلم زیر درختان زیتون در همین مکان که فاجعهٔ زمین‌لرزه را پشت سر نهاده بود، این سه‌گانه، که بعدها سه‌گانهٔ کوکر (سه‌گانه زلزله) نام گرفت، تکمیل گشت.

حسین علیزاده در ۱۳۷۰ پس از زمین‌لرزه رودبار، آلبوم آوای مهر را پخش کرد و آن را به زلزله‌زدگان تقدیم کرد.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://hsenk.ir/?p=81679

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.